Thursday, August 06, 2009

اتاق شعر



*
بر او ببخشایید
براو که گاهگاه
پیوند دردناک وجودش را
با آب های راکد
وحفره های خالی از یاد می برد
وابلهانه می پندارد
که حق زیستن دارد
*
بر او ببخشایید
برخشم بی تفاوت یک تصویر
که آرزوی دوردست تحرک
در دیدگان کاغذیش آب می شود
*
بر او ببخشایید
بر او که از درون متلاشیست
اما هنوز پوست چشمانش از تصور ذرات نور می سوزد
و گیسوان بیهده اش
نومید وار از نفوذ نفس های عشق می لرزند
ای ساکنان سرزمین ساده خوشبختی
ای همدمان پنجره های گشوده در باران
بر او ببخشایید
*
بر او ببخشایید زیرا که مسحور است
زیرا که ریشه های هستی بار آور شما
در خاک های غربت او نقب می زنند
وقلب زود باور او را
با ضربه های موذی حسرت
در کنج سینه اش متورم می سازند
*
*
فروغ فرخزاد
*
روزگارتان شیرین،شادیتان افزون
*
سیامک
پانزده امرداد

8 comments:

سیا said...
This comment has been removed by a blog administrator.
فرزاد said...

با درود و آرزوی موفقیت

روح فروغ بانو شاد

ساره said...

سلام سيماك عزيز
راستش من چند بار اينجا سر زدم اما خب كامنتي نذاشتم
واقعا اون روزها زيبا بود الان هم ميتونه باشه به سمت گوگوش برگرد
اون خيلي مهربونه
من عاشق اين شعر فروغ هستم بلاگ خودمم
ديگه آپديت نمي كنم
دوست خوبم موفق باشي
به اميد فراموش كردن روزهاي تلخ

جمعی از دوستانت said...

ورودت را از همین منزلت تبریک میگیم

روح فروغ فرخزاد شاد و قرین رحمت

فرامرز said...

سلام سيامك عزيز
اول ممنون از لطفت
بعد هم كوچه انتظارت باز هم خوب و صميمي و خواندني است و
واي از فروغ نازنين
!!

Rosa said...

سیامک جان

اول این که روزهای دوستی من با شما روزهای بسیار خوشی بوده... برای من که این طور بوده برای شما نمی دونم

دوم این که کی رو باید ببخشاییم سیامک جان؟

سوم این که نیستی پیدا برادر

یه حالی از دوست قدیمی ت بپرس

تی فدا

siamak said...

سلام رزا جان

اول اینکه تمام روزهای دوستی ما زیبا بود.من که در این موضوع هیچ تردیدی ندارم

دوم اینکه ما بایستی همه را ببخشیم تا خودمون بخشیده بشیم
ببخش تا بخشیده شوی

و درنهایت شرمنده از اینکه آفتابی نیستم...چندان حال و حوصله ندارم و ضمن اینکه با اجازه شما ترم تابستونی هم برداشتم!!!ء
امسال تابستون فوقالعاده متفاوتی نسبت به سالهای پیش داشتم

خدا بخیر بگذرونه

موفق باشی

fatemehkian said...

تصور کن
Imagine

تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته
Imagine! Even if it is hard to imagine

جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخت خوشبخته
A world where each person is truly fortunate

جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست
Imagine a world where money race, and power have no place

جواب همصدایی ها پلیس ضد شورش نیست
A world where riot police is not the answer to the calls for unity


نه بمب هسته ای داره نه بمب افکن نه خمپاره
A world with no nuclear bombs, no artillery, and no bombardments

دیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمیزاره
A world where no child will leave his legs on land mines

همه آزاد آزادن
Everybody free, totally free

همه بی درد بی دردن
No one in pain, no pain

تو روزنامه نمی خونی
You wouldn't read in newspapers that

نهنگا خودکشی کردن
Such and such person committed suicide

جهانی رو تصور کن بدون نفرت و باروت
Imagine a world with no hatred, no gunpowder

بدون ظلم خودکامه بدون وحشت و تابوت
No cruelty of arrogant, no fear, no coffin

جهانی رو تصور کن پر از لبخند و آزادی
Imagine a world filled with smile and freedom

لبالب از گل و بوسه پر از تکرار آبادی
Full of flowers and kisses! Filled with up growing improvements

تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه
Imagine! Even if it is a crime to imagine so

اگه با بردن اسمش گلو پر میشه از سرمه
Even if you'd lay down your life on this

تصور کن جهانی رو که توش زندان یه افسانه س
Imagine a world where prison does not exist in reality

تمام جنگای دنیا شدن مشمول آتش بس
Where all wars of the world are included in The Ceasefire Treaty

کسی آقای عالم نیست
A world where nobody is ‘The Boss' of the world

برابر با همن مردم
People are all equal

دیگه سهم هر انسانه
Then each person will have an equal share in

تن هر دونه گندم
Each single seed of wheat

بدون مرز و محدوده
No border, no boundaries

وطن یعنی همه دنیا
Motherland would mean the entire world

تصور کن تو می تونی بشی تعبیر این رویا
Imagine you could be the interpretation of this dream